مانند آريايی…
رها شده از گرفتاری یا چیزی آزاردهنده، فارغ و آسوده…
آسودن، آسایش دهنده، وقار، ثبات، آراینده…
دختر زیبا…
سرشت درونی، سرشت مادرزادی…
افق طلايي، آهو، شتاب، كوشا…
آران، سرزمین آریاییها…
سرخ گون ،قرمزرنگ…
زیبا و سرخ روی…
آمیتیس، نام دختر خشایار پادشاه هخامنشی که با بختنصر پادشاه بابل ازدواج کرد.…
همکار، یاور…
مادر، پایه و اساسی…