نام پسر سیاوش.…
بند، ریسمان، طناب…
عاشق، دلداده؛ آشفته و پریشان…
سرو نورسته، سروی که شاخههای آن به هر طرف مایل باشد؛ نام نوایی در موسیقی ایرانی…
نام یکی از پسران غباد ساسانی.…
پهلوانی ایرانی. نام پسر زال و برادر رستم.…
(زلف = موی بلندِ سر، گیسو + الف (پسوند نسبت))، منسوب به زلف؛ (به مجاز) زیبایی زلف معشوق؛ (در عربی، زلفی)…
رسم کننده…
آن که چهرهاش مثل نیاکان است؛ (به مجاز) اصیل…
دختر سفید روی؛ شاعره معاصر خلفای عباسی، دختر ابیض زن و معشوقهی نجدهی ابن اسود.…
نام داماد داریوش بزرگ…
زیور و آرایش…